cherashiashodam

cherashiashodam

cherashiashodam

cherashiashodam

ولادت حضرت زهرا(س)

سلام


ولادت حضرت مهتاب و روز زن بر همگان مبارک باد ........

"شهادت بانوی دو عالم"

شهادت بانوی خوبی ها و پاره تن رسول اعظم(ص)



زهرای اطهر(س) بر مسلمانان تسلیت باد






*تکفیری های ال سعود از سلاح کشتار جمعی خطرناک ترند*

تکفیری های از سلاح های کشتار جمعی هم خطرناک ترند


به گزارش شیعه آنلاین،‌ "تاج الدین هلالی" مفتی سابق استرالیا در حاشیه بیست و هفتمین کنفرانس تقریب مذاهب اسلامی در تهران در گفتگو با خبرنگار شیعه آنلاین، گفت: اندیشه احمقانه تکفیر زمینه را برای ادامه اشغالگری ها و توسعه طلبی های رژیم صهیونیستی هموار می کند.
 
وی با بیان این که امت اسلامی هم اکنون در معرض خطرناک ترین نوع ویرانی قرار دارد که اصل امت اسلامی را تهدید می کند، افزود: سلاح تکفیر از هر نوع سلاح کشتار جمعی خطرناک تر است.

وی با اشاره به این که همه جهان از طریق سازمان ملل متحد و شورای امنیت تلاش می کنند جهان را از سلاح های کشتار جمعی خالی کنند، گفت: به نظر من تکفیرخطرناک تر از سلاح کشتار جمعی است زیرا تکفیر با تکیه بر برنامه هایی که با مفاهیم به اصطلاح اسلامی زینت داده شده است، جوانان را هدف قرارداده  تا  به انان بقبولاند که از این راه به خداوند متعال نزدیک تر می شوند.

هلالی در ادامه با تأکید بر لزوم اتحاد امت اسلامی برای مقابله با این تهدید خطرناک و شرارتی که جهان اسلام را تهدید می کند، تصریح کرد: عجیب آن است که این اندیشه احمقانه زمینه را برای توسعه طلبی های رژیم صهیونیستی فراهم می کند.

مفتی سابق استرالیا با بیان این که امت اسلامی به وسیله خطرهایی تهدید می شود که در اندیشه شیطانی تکفیر نهفته است و به هیچ مسلمانی رحم نکرده و هیچ مذهبی را نمی پذیرد، گفت: الازهر شریف با خط مشی میانه رو و دیگر علمای جهان اسلام از شیعه و سنی، بارها در برابر این اندیشه موضع گیری کرده اند اما آنها به راه کج خود ادامه می دهند.

وی با بیان این که هدف نخست آنها مقابر و مشاهد اولیاء و صالحین و هدف دوم آنها علمای الازهر، شیعیان و صوفی ها هستند که انها را کافر میدانند، گفت: تفجیر بعد از تکفیر می آید یعنی آنها دست به انفجار در میان ما می زنند زیرا ما را کافر می دانند...

*نظر اهل سنت درباره امام حسین(ع)*

اهل سنت دوستی با اهل بیت، به ویژه خاندان علی رضی الله عنه را جزو ایمان خود می‌دانند و با دوستان آنان دوست و با دشمنانشان دشمن هستند؛ در رأس همه، خلفای راشدین دوستی و ارادت خود را در گفتار و کردار با اهل بیت رسول الله صلى الله علیه وسلم و خاندان علی رضی الله عنه به اثبات رسانیده‌اندو برای همیشه در خاطره‌ی تاریخ ماندگار خواهد بود، علامه ابن کثیر دمشقی رحمه الله می‌گوید: صدیق و هم‌چنین عمر و عثمان، وی (حسین) را اکرام و تعظیم می‌نمودند.[۶]

عمر بن الخطاب در زمان خلافت خویش سهمیه‌ی حسن و حسین رضی الله عنهما را با سهمیه‌ی بزرگان صحابه و اهل بدر برابر کرده بود و به آنان بالاترین سهمیه را می‌داد.

پیام نجابت بخش

امام حسین(ع) هیهات من 

 

 الذله* 

 

 

 

این است پیام اسلام  

 

عزت بخش 

 

 

 

پس ای مسلمان به پا  

 

خیز و 

 

 

اسلام و مسلمانان را از  

 

زیر ستم 

 

 

استکبار و صهیونیسم  

 

نجات بده. 

 

 

 

   مرگ بر امریکا       

 

            

   مرگ بر اسرائیل      

 

         

  مرگ بر ال سعود وهابی      

"سالگرد انقلاب"

"۲۲ بهمن سراغاز  

 

حکومت 

 

 

الله بر جهان مبارک"

"قیافه وحشتناک مجری برنامه کودک ال سعود (لعنت الله علیه)"

به خدا شما وهابی ها را ادم بزرگ ها ببینن
 
 
وحشت می کنن.خدا به داد بچه ها برسه!!!
 








تصویر مجری برنامه کودک در عربستان

"مدد"

یا رسول الله(ص)

 

یا علی(ع)

 

یا حسین(ع)

"نظر علمای بزرگ اهل سنت درباره وهابیون و تکفیری های ال سعود"

ابن بَطوطه (از بزرگان اهل سنت) ابن تیمیّه را دیوانه می خواند

ابن بطوطه، جهان‏گرد نامى مراکشى در سفرنامه‏اش می ‏نویسد:
در دمشق یکى از بزرگان فقهاى حنبلى به نام ابن تیمیّه را دیدم که در فنون مختلف سخن می گوید، ولى عقل او سالم نبود. (رحله ابن بطوطه، ج 1، ص 57)


شوکانی( از بزرگان اهل سنت) می گوید اطلاق شیخ الإسلام به ابن تیمیّه کفر است

محمّد بخارى حنفى متوفّاى سال 841 در بدعت‏گذارى و تکفیر ابن تیمیّه بى‏پرده سخن گفته است، تا آن‏جا که در مجلس خود تصریح نموده است که اگر کسى ابن تیمیّه را «شیخ الاسلام» بداند، کافر است.( بدر الطالع، ج 2، ص 260)

ابن حجر مکّى(از بزرگان اهل سنت) ابن تیمیّه را گمراه و گمراه‏گر می ‏شمارد

ابن حجر مکّى متوفّاى 974، از دانشمندان بزرگ اهل سنّت، در باره ابن تیمیّه می ‏نویسد:
خدا او را خوار، گمراه، کور و کر گردانیده است و پیشوایان اهل سنّت و معاصرین وى از شافعى‏ها، مالکى‏ها وحنفى‏ها، بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند ... سخنان ابن‏تیمیّه فاقد ارزش بوده و او فردى بدعت‏گذار، گمراه، گمراه‏گر و غیرمعتدل است، خداوند با او به عدالت خود رفتار نماید و ما را از شرّ عقیده و راه و رسم وى حفظ نماید. (الفتاوى الحدیثه، ص 86.)

قاضى شافعى(از بزرگان اهل سنت) پیروان ابن تیمیّه را مهدور الدم می ‏داند

ابن حجر عسقلانى متوفّاى 852 و شوکانى متوفّاى 1255، دو تن از عالمان بزرگ اهل سنّت مى‏نویسند: قاضى شافعى دمشق دستور داد که در دمشق اعلام کنند که: هر کس معتقد به عقاید ابن تیمیّه باشد، خون و مالش حلال است. (الدرر الکامنة، ج 1، ص 147؛ البدر الطالع، ج 1، ص 67 و مرآة الجنان، ج 2، ص 242)

حصنى دمشقى (از بزرگان اهل سنت) ابن تیمیّه را زندیق می ‏داند

حصنى دمشقى مى‏نویسد: ابن تیمیّه‏اى را که دریاى علم توصیف مى‏کنند، برخى از پیشوایان، او را زندیق (ملحد) مطلق مى‏شمارند.
علّت گفتار بعضى از پیشوایان هم این است که تمام آثار علمى ابن تیمیّه را بررسى کرده و به اعتقاد صحیحى برنخورده است؛ مگر این که وى در موارد متعدّد برخى از مسلمانان را تکفیر مى‏کند و برخى دیگر را گمراه مى‏داند.
با این که کتاب‏هاى وى آمیخته به تشبیه حقّ به مخلوقات و تجسیم ذات بارى تعالى و هم چنین جسارت به ساحت مقدّس رسول اکرم [ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ] و شیخین و تکفیر عبد اللّه بن عباس است.
وى ابن عباس را ملحد و عبد اللّه عمر را مجرم، گمراه و بدعت گذار مى‏داند، این سخنان ناروا را در کتاب الصراط المستقیم خود بیان کرده است(دفع الشبه عن الرسول، تحقیق جماعة من العلماء، ص 125)
حصنى دمشقى در جاى دیگر مى‏نویسد:
ابن تیمیّه گفته است: هر کس به مرده و یا فرد دور از نظر استغاثه کند ... ظالم، گمراه و مشرک است.
از این سخن ابن تیمیّه، بدن انسان مى‏لرزد، این سخن، پیش از زندیق حرّان، ابن تیمیّه از دهان کسى در هیچ زمان و هیچ مکانى بیرون نیامده است. این زندیق نادان و خشک، داستان عمر را وسیله‏اى براى رسیدن به نیّت ناپاکش در بى‏اعتنایى به ساحت حضرت رسول اکرم، سیّد اوّلین و آخرین، قرار داده و با این سخنان بى‏اساس، مقام و منزلت آن حضرت را در دنیا پایین آورده است و مدّعى شده است که حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت از بین رفته است. این عقیده به یقین کفر و در واقع زندقه و نفاق است. (دفع الشبه عن الرسول، ص 131)

سُبْکى،(از بزرگان اهل سنت) ابن تیمیّه را بدعت گذار می داند

سُبکى متوفّاى سال 756 هجرى، از دانشمندان پرآوازه اهل سنّت و معاصر ابن تیمیّه مى‏نویسد:
او در پوشش پیروى از کتاب و سنّت، در عقاید اسلامى بدعت گذاشت و ارکان اسلام را درهم شکست. او با اتّفاق مسلمانان به مخالفت برخاست و سخنى گفت که لازمه آن جسمانى بودن خدا و مرکّب بودن ذات اوست، تا آن جا که ازلى بودن عالَم را ملتزم شد و با این سخنان حتّى از 73 فرقه نیز بیرون رفت(طبقات الشافعیّه، ج 9، ص 253؛ السیف الصقیل، ص 177 و الدرّة المضیئة فى الردّ على ابن تیمیّه، ص 5)

ابن حجر(از بزرگان اهل سنت) و نسبت نفاق به ابن تیمیّه

ابن حجر عسقلانى که از ارکان علمى و حافظ على الاطلاق اهل سنّت به شمار مى‏رود در باره ابن تیمیّه مى‏نویسد:
بزرگان اهل سنّت در باره ابن تیمیّه نظریّه‏هاى مختلفى دارند، بعضى معتقدند که وى قائل به تجسیم است؛ زیرا او در کتاب العقیدة الحمویّة براى خداوند تعالى دست و پا، ساق پا و صورت، تصوّر کرده است. و بعضى به سبب مخالفت او با توسّل و استغاثه به رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله که این نیز تنقیص مقام نبوّت و مخالفت با عظمت حضرت به حساب مى‏آید، وى را زندیق و بى دین دانسته‏اند.
و بعضى به جهت سخنان زشتى که در باره على[ علیه‏السلام ]بیان داشته وى را منافق دانسته‏اند. چون وى گفته است: على بن ابى طالب[ علیه‏السلام ] بارها براى به‏دست آوردن خلافت تلاش کرد، ولى کسى او را یارى نکرد، جنگ‏هاى او براى دیانت خواهى نبود، بلکه براى ریاست طلبى بود. اسلام ابوبکر، از اسلام على[ علیه‏السلام ] که در دوران طفولیّت صورت گرفته باارزش‏تر است و هم‏چنین خواستگارى على[ علیه‏السلام ]از دختر ابو جهل، نقص بزرگى براى وى به‏شمار مى‏رود.
تمامى این سخنان نشانه نفاق اوست، چون پیامبر گرامى [ صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله ] به على[ علیه‏السلام ] فرموده است: جز منافق کسى تو را دشمن نمى‏ دارد. (الدرر الکامنة فى أعیان المائة الثامنة، ج 1، ص 155).

ذهبى( از بزرگان اهل سنت) پیروان ابن تیمیه را بیگانه، فرومایه و مکّار می ‏داند

ذهبى متوفّاى 774، دانشمند بلند آوازه اهل سنّت که خود همانند ابن تیمیّه، حنبلى مذهب بود و در علم حدیث و رجال سرآمد عصر خویش بود، در نامه‏اى خطاب به وى می ‏نویسد:
یا خیبة! من اتّبعک فإنّه معرض للزندقة والإنحلال ... فهل معظم أتباعک إلاّ قعید مربوط، خفیف العقل، أو عامیّ، کذّاب، بلید الذهن، أو غریب واجم قویّ المکر، أو ناشف صالح عدیم الفهم، فإن لم تصدّقنى ففتّشهم وزِنْهم بالعدل ... ؛
اى بى‏چاره! آنان که از تو متابعت مى‏کنند در پرتگاه زندقه و کفر و نابودى قرار دارند ... نه این است که عمده پیروان تو عقب مانده، گوشه گیر، سبک عقل، عوام، دروغ‏گو، کودن، بیگانه، فرومایه، مکّار، خشک، ظاهر الصلاح و فاقد فهم هستند. اگر سخن مرا قبول ندارى آنان را امتحان کن و با مقیاس عدالت بسنج.
تا آن جا که مى‏نویسد:
گمان نمى‏کنم تو سخن مرا قبول کنى! و به نصیحت‏هاى من گوش فرا دهى! تو با من که دوستت هستم این چنین برخورد مى‏کنى پس با دشمنانت چه خواهى کرد؟ به خدا سوگند، در میان دشمنانت، افراد صالح و شایسته و عاقل و دانشور فراوانند، چنان که در میان دوستان تو افراد آلوده، دروغ‏گو، نادان و بی عار زیاد به چشم می ‏خورند.( الإعلان بالتوبیخ، ص 77 و تکملة السیف الصقیل، ص 218.)